سفارش تبلیغ
صبا ویژن

88/2/3
12:19 عصر

اوج نیکی

بدست نسیم سحر در دسته عراق، رم، موسی، قارون


موسی به قارون گفت:
اَحسن کما اُحسن الیک
نیکی کن همانگونه که خدا به تو نیکی کرده.
و قارون هم چه خوب نیکی کرد....
پی نوشت:
از عـراق، رم و ایـرانـیـم ما 
شبنم  یک گل خندانیم ما 
 حرفی نیست برای گفتن...


88/2/1
9:47 صبح

و باز هم سهراب

بدست نسیم سحر در دسته

اول اردبیهشت سالگشت عروج سهراب

زندگی خالی نیست
مهربانی هست
سیب هست
ایمان هست
آری تا شقایق هست زندگی باید کرد...

زندگی دفتری از خاطره هاست 
یک نفر در دل شب
یک نفر در دل خاک 
یک نفر همدم خوشبختی هاست
یک نفر همسفر سختی هاست 
چشم تا باز کنیم عمرمان میگذرد 
ما همه همسفریم...

نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد؟
نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت؟!
ولی بسیار مشتاقم
گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش
که او یک ریز و پی در پی دم گرم خودش را در گلویم سخت بفشارد
و خواب خفتگان را آشفته تر سازد
بدین سان بشکند دائم
سکوت مرگبارم را . . . .
پی نوشت:
21 فروردین تولدم بود هر سال که می گذره یک سال، یک ماه، یک هفته، یک روز و یک ساعت و .... به مرگ نزدیکتر می شوم و من چه کرده ام. هیچ..... دستانم تهیست.
الهی و ربی من لی غیرک.
http://sohrabsepehry32.blogfa.com


88/1/17
11:11 صبح

راز ازدواج نکردن حضرت معصومه سلام الله علیه

بدست نسیم سحر در دسته


احتمالات و نظریات مختلفی برای ازدواج نکردن آن حضرت بیان شده است که به برّرسی و صحت و سقم هر یک می‌پردازیم.

1. وصیّت موسی بن جعفر(ع)
یکی از احتمالات که در واقع یکی از پاسخ‌ها به پرسش فوق، این است که خود حضرت موسی بن جعفر به دخترانش وصیت کرده تا ازدواج نکنند!
ابن واضح یعقوبی طرفدار این نظریه است. سخن او در این باب چنین است: موسی بن جعفر را هیجده پسر و 23 دختر، پسران عبارت بودند از : علی‌رضا، ابراهیم، عباس، قاسم، اسماعیل، جعفر، هارون، حسن، احمد، محمد، عبیدالله، حمزه، زید، عبدالله، اسحاق، حسین، فضل و سلیمان.
موسی بن جعفر وصیت کرد که دخترانش شوهر نکنند و هیچ کس از آنان شوهر نکرد، مگر ام سلمه که در مصر به ازدواج قاسم بن محمد بن جعفر بن محمد در آمد و در این‌باره میان قاسم و خویشاوندانش جریان سختی پیش آمد؛ تا آنجا که قاسم قسم خورد که جامه از وی دور نکرده است و جز آنکه عقد موقتی بسته شده برای محرمیّت در مسیر رفتن به حج رفتن منظوری نداشته است.
در پاسخ به سخنان یعقوبی اولاً، باید گفت: چنین وصیّتی برخلاف سنت رسول الله(ص) و سیرة امامان اهل بیت عصمت و طهارت است و هرگز چنین وصیتی از امام معصوم صادر نمی‌شود.
ثانیاً، متن وصیت حضرت موسی بن جعفر غیر از آن چیزی است که یعقوبی ادّعا دارد. برای قضاوت در این زمینه، ابتدا متن وصیت حضرت را مرور می‌کنیم. ابراهیم بن عبدالله از موسی بن جعفر(ع) نقل کرده که آن حضرت جمعی را مانند اسحاق بن جعفر، ابراهیم بن محمد و جعفر بن صالح و ... را بر وصیت خود شاهد گرفت و فرمود: اُشْهِدُ هُمْ اَنّ هَذِهِ وَصِیَّتی ... اَوصَیْتُ بها اِلی عَلَیٍٍّ اِبْنی ... و اِنْ اَرادَ رَجَلٌ مِنْهَم اَنْ یُزَوِّجَ أختَهُ فَلَیْسَ لَهُ اَنْ یُزَوِّجَها الاّ بِاِذْنِهِ وَ اَمْرِهِ ... وَ لا یُزَوِّجَ بَناتی اَحَدٌ مِنْ اِخْوتِهِنَّ وَ مِنْ اُمّهاتِهِنَّ وَ لا سُلْطانٌ وَ لا عَمِلَ لَهُنّ اِلاّ بِرأیِهِ وَ مَشْوَرتهِ ، فَاِنْ فَعْلُوا ذلِکَ فَقَدْ خالَفُوا الله تَعالی وَ رَسُولَهُ (ص) وَ حادُّوهُ فی مُلْکِهِ وَ هُوَ اَعْرَفُ بِمنالحِ قَوْمِهِ اِنْ اَرادَ اَنْ یَزَوِّجَ زَوَّجَ، وَ اِنْ اَرادَ اَنْ یَتْرَکَ تَرَکَ...[11]؛ شاهد می‌گیرم آنها را که این وصیّت من است که به فرزندم علی وصیت کرده‌ام... (از جمله وصیتم این است) اگر مردی از شما خواست خواهرش را شوهر دهد، این حق را ندارد، مگر با اجازه و فرمان او (علی) و نه دختران من (حق دارند) که یکی از خواهران خود را شوهر دهند و یا مادران آنها و نه سلطانی، و نه کاری برای آنها انجام دهد، مگر اینکه با نظر و مشورت او (علی) باشد. اگر بدون اجازه او به چنین کاری اقدام کنند، به راستی با خدا و رسولش مخالفت و در سلطنت او منازعه کرده‌اند و او (حضرت رضا) به مصالح قومش در امر ازدواج آگاه‌تر است. اگر خواست به کسی شوهر دهد، شوهر می‌دهد و اگر خواست رد کند، رد می‌کند.
در این وصیت‌نامه، حضرت موسی بن جعفر(ع) با صراحت به فرزندان اعلام می‌دارد که حجّت خدا بعد از او علی بن موسی(ع) است و خواهران باید در هر کاری از جمله مسئله ازدواج از او اطاعت کنند و هر فردی را که علی بن موسی مناسب دید، آنان با او ازدواج کنند؛ چرا که آن حضرت به مسائل ازدواج آگاه‌تر و به وضعیت بستگان آشنایان آشناتر است. در اینجا هرگز سخن از ترک ازدواج دختران موسی بن جعفر و خواهران حضرت رضا(ع) نیست؛ سخن در این است که بر ازدواج آنان حضرت رضا(ع) باید نظارت داشته باشد.
بنابراین نظریه یعقوبی بی‌اساسی است و نمی‌توان بر آن اعتماد کرد و به همین جهت، برخی محققین صریحاً سخن یعقوبی را مجعول و بی اساس دانسته‌اند.
2. همتا نداشتن
نظریه دوم این است که دختران حضرت موسی بن جعفر مخصوصاً فاطمه معصومه(س) از نظر کمال علمی و معنوی در حد بالایی قرار داشتند و کسی همسنگ و همسر آنها پیدا نمی‌شد و یکی از اموری که در تزویج دختر مورد توجه قرار می‌گیرد، هم کفو بودن است.

این نظریه نیز نمی‌تواند قابل تأیید باشد؛ زیرا اولاً سیرة ائمه اطهار این نبوده که دختران خود را به جهت پیدا نشدن همسنگ در خانه نگه دارند و مانع ازدواج آنان شوند، بلکه آنان، هم در قول، و هم در عمل خود، مؤمن و مؤمنه رکفو یکدیگر می‌دانستند. از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که آن حضرت فرمود: هر گاه کسی به خواستگاری دختر شما آمد که دینداری و امانتداری او را می‌پسندید (هر چند در حد دختر شما نباشد) شوهر دهید و اگر شوهر ندهید، در زمین فتنه و فساد بزرگ بر پا می‌شود.
ثانیاً، در عصر امام کاظم(ع) جوانان شایسته‌ای از تبار امام حسن مجتبی(ع) و حضرت سیدالشهدا(ع) و نیز در میان شیعیان افرادی وجود داشتند که می‌توانستند همسران مناسب برای آنان باشند.
3. اختناق هارونی
احتمال و نظریه سوم آن است که اختناق هارون الرشید و وجود خفقان در آن دوران، چنان شدید بود که حتی کسی جرئت نداشت برای پرسیدن مسائل شرعی به در خانه موسی بن جعفر(ع) مراجعه کند، تا چه رسد به اینکه به عنوان داماد آن حضرت رفت و آمد دائمی با خانواده موسی بن جعفر(ع) داشته باشد؛ چرا که همین ارتباط نسبی زمینه‌ای را فراهم می‌ساخت تا هارون به اذیت و آزار او بپردازد. البته با اینکه هارون در مواردی تظاهر به دینداری می‌کرد، ولی ستمگری بی‌رحم بود. یکی از مورّخین می‌گوید:هارون هنگام شنیدن وعظ از همه بیشتر اشک می‌ریخت و در هنگام خشم و تندی از همه ظالم‌تر بود. و همین مرد دو هزار کنیز داشت که سیصد نفر آنان مخصوص آواز خوانی و رقص و خنیاگری بودند.
شیعیان در عصر خلافت هارون در تنگنا و فشار قرار داشتند و کسانی چون علی بن یقطین در تقیه به سر می‌بردند و کوچک‌ترین حرکاتشان زیر نظر بود. نمونه بارز آن داستان لباسی است که هارون به علی بن یقطین داد. این لباس ویژه خلفا بود و علی بن یقطین آن را به موسی بن جعفر(ع) اهدا کرد. حضرت آن را قبول نکرد و فرمود: این لباس را نگهدار و از دست مده؛ زیرا در حادثه‌ای که برایت پیش می‌آید، به کار می‌آید.
چندی بعد یکی از خدمتگزاران علی بن یقطین، نزد هارون شکایت کرد و گفت : لباس مخصوص را به موسی بن جعفر اهدا کرده است. هارون بلافاصله او را احضار کرد و از لباس پرسش کرد. او گفت: آن را در بقچه‌ای نگه داشته‌ام. هارون دستور دارد تا فوراًَ آن را بیاورد. وقتی که نگاهش به لباس افتاد، گفت: بعد از این هرگز سخن سعایت کننده‌ای را درباره تو باور نخواهم کرد.
این گونه قضایا نشان می‌دهد که ارتباط موسی بن جعفر(ع) کنترل می‌شد و از طرفی زندانی شدن امام نیز، انگیزه خواستگاری از دختران آن حضرت را کاهش می‌داد. بعد از شهات امام وحشت بیشتری بر مردم حاکم شد و حضرت رضا(ع) نیز تحت نظر قرار‌گرفت. در زمان مأمون آن حضرت به خراسان احضار شد و بعد از یک سال، حضرت معصومه(س) و جعمعی از برادران او به خراسان حرکت کردند، اما در راه، حضرت معصومه(س) پیش از دیدن برادر، دار فانی را وداع کرد و امر ازدواج او هم تحقق نیافت.
بنابراین راز عدم ازدواج حضرت معصومه و خواهران او را نه در وصیت پدر باید جستجو کرد و نه در نبود همسر متناسب و هم کفو، علت آن، وجود اختناق شدید هارونی و مأمونی بود که باعث شد احدی جرئت نکند به راحتی به خانه موسی بن جعفر و بعد از او فرزندش رفت و آمد داشته باشد و داماد آن خانواده گردد. از طرف دیگر، زندانی شدن حضرت موسی بن جعفر(ع) و سرانجام شهادت او، و احضار شدن حضرت رضا(ع) به خراسان و دورافتادن از خواهران، مزید بر این علت بود.
منبع: رجا نیوز

 پی نوشت:
فرا رسیدن شهادت بانوی بزرگوار،بی بی دو عالم، فاطمه ثانی حضرت معصومه سلام الله علیه را به دوستداران آن حضرت تسلیت عرض می کنم.


88/1/16
7:6 عصر

هر دو اهل بهشتیم

بدست نسیم سحر در دسته لطائف الطوائف، بهشت، صابران، شاکران


یکی از بزرگان عرب که مشهور به قباحت وجه و کراهت منظر بود، زنی داشت به غایت صاحب جمال و حمیده خصال. روزی زن، او را گفت: «یقین می دانم که من و تو هر دو اهل بهشتیم.» گفت: «از کجا می دانی؟» گفت: «از آنجا که تو دائم شکل جمیل مرا می بینی و شکر می گویی، و من وجه قبیح تو را می بینم و صبر می کنم، و صابران و شاکران اهل بهشتند.»
(لطائف الطوائف ص 336)
اضافه نوشت:
منظور خاصی نداشتم کسی بد برداشت نکند.
وقتی حرفت نمیاد همون بهتر که سکوت کنی.

 


88/1/11
8:37 عصر

هر چی دوست داری اسمشو بذار مهم نیست.

بدست نسیم سحر در دسته

و جعلنا من الماء کل شیِ حی.

پی نوشت:
بارش رحمت الهی همه چیزو شست و رفت الا دل زنگار گرفته ی ما را.
خیلی دلم گرفته، مثل ابر بهاری دوست دارم گریه کنم به کی بگم، به چه زبونی بگم با توام، آره با خودتم شک نکن  می شنوی من خیلی خستم خیلی.......
روزهای خوبی نیستن این تعطیلات، نمی دونم چرا از همون بچگیام دوستشون نداشتم و حس و خاطره ی خوبی ازشون، کاشکی زودتر تموم بشن......
 خدا جون ازت حول حالنا، را خواستیم پس چی شد......
خدایا در همه ی احوال شکرگذارتم می دونم که تقصیر از خودمه بنده ی ناشکری هستم......
الهی و ربی من لی غیرک..............

 سیل در قم
http://www.farsnews.com/imgrep.php?nn=8801110331


 

 

 


87/12/30
1:12 صبح

حول حالنا الی احسن حال

بدست نسیم سحر در دسته

 

سال نو مبارک

خدایا در سال جدید
حول حالنا الی احسن حال.
سال نو بر همگی مبارک باشد.
التماس دعا


87/12/22
9:50 صبح

پایان شب سیه سپید است

بدست نسیم سحر در دسته


امام هادی علیهم السلام می فرمایند:
بجای حسرت و اندوه برای شکستهای گذشته تصمیم به جبران آن بکن.
پی نوشت:
منم میگم (البته با اجازه آقای شاعر):
در نا امیدی بسی امید است
پایان شب سیه سفید است
مهم اونه که اگه شکستی داشتیم بیاییم ازش تجربه کسب کنیم و دیگه هیچوقت تکرارش نکنیم.(کو گوش شنوا منظور خودمم به دل نگیر شما)
برای همتون در این روزهای آخر سال عاقبت بخیری آرزو می کنم.


<      1   2   3   4   5   >>   >