بيا گناه کنيم جايي که خدا نباشد.. - نسيم سحر

كاش مي شد

مثلا اگه هم مي شد گناه هم مي كرديم آخرش چي؟؟ به كجا ميخواستيم برسيم؟؟ اينش مهمه..

اگه جايي بلدي به ما هم بگو؟!!!!!!!!!!!

هيچي به ضرره خودمون تموم مي شد

ولي بازم خيلي جاها خدا را فراموش مي كنيم و سوءاستفاه از اين خالق يكتاي بي نظير..

گناه ؟! آنوقت اين گناه هست ؟ و خدا هم با اين چيز هست ؟ آخه هرچند غير کل شئي ، ولي لابمزايله

پس بيا خدا را بشناسيم .. ، چراکه وقتي اورا بشناسيم مي بينيم که هرچه هست اوست و آنگاه گناه ؟!

هممون ميدونيم گناه به ضرره خودمون تموم ميشه.............

شرمندم نکنيد حاج آقا.. هرچند الان هم در برابر خدايم روسياهم و گناهکار..

براي من اين سواله چرا باز با اينكه مي دونيم به ضررمون تموم ميشه ولي بازم گناه مي كنيم؟؟؟‏ (البته منظورم خودمم دوستان ناراحت نشوند)

چون يه تختمون كمه چون زود غافل ميشيم شيطونم كه هميشه امادست و.................

نه اقا محمد به جز اخرت ضرره روحي رواني و حتي جسمي

يكي ميگفت من زياد گناه مي كنم چون بعد از هر گناهي به خدا نزديك ميشم و توبه مي كنم به نظرتون اين درسته دوستان؟؟؟

بازم به نظرم به ضرره ادمه بدون درنظر گرفتن اخرت

اينم درسته ابجي !ولي نه اينكه زياد كنيم.........

ولي به نظر من ما بيشتر به خاطر جهنمه گناه نمي كنيم پس اگه جهنم و مردني نباشه گناه مي كنيم اونم چه جور؟؟؟؟ (بازم منظور خودمم.)

گناه كنيم ! جائي كه خدا نباشه !!! چه سخت ! مثل اين مي مونه كه بندازنت تو يه اتاق دايره بعد بگن برو بشين گوشه اتاق !!!

هاله جون خدا چه نيازي داره ما گناه كنيم يا نكنيم ما بخاطره خودمون گناه نميكنيم

خب مثلا وقتي ميگن شراب حرامه بدون در نظره گرفتن اخرت بخوري معتادم بشي هروئنيم بشي.....خانواده از هم بپاشه.........ولي چه دنياي شود وحشتناك

حاج آقا محمد اگه هستيد لطف كنيد جواب سوالهايم را بدهيد؟؟؟ من واقعا بعضي اوقات به بن بست مي خورم...

هاله خدا بخاطر خودمون گفته گناه نكنيم ناراحتيشم بخاطره خودمونه چون دوستمون داره مثلا تو داداشتو دوست داري نصيحتش كني بخاطر خودش و زبونم لال معتاد بشه.....خب تو بخاطر اون غصه ميخوري رو ناراحت ميشي

اره اينميشه

خب مسلما همه گناه مي كنند... پس نميشه گفت چون خدا را دوست داريم گناه نمي كنيم ؟؟؟ ميشه؟؟؟

من هميشه دوتا تعريف ازش دارم يكي گناه باعث جهنم رفتن ميشه يكي بدون در نظر گرفتن اخرت به ضرره خودمونه

ولي خب از اول تو گوش ما كردن اگه گناه كني ميري جهنم خدا تو رو مي سوزنه يعني به نظر شما اين درسته؟؟؟

به خدا سپردمت هاله جان.. لحظات شاد و خوبي داشته باشي..

بدون در نظره گرفتن اخرت عمل صالح انجام بده تا خوشبخت بشي اعصاب خورد كني نداشته باشي روح و روان سالم داشته باشي خيالت اسوده باشه..............

ابجييييييييييي(بغض)پس من چي (گرررررررررريهدي

ميشه تعريف درست و كامل را بگيد حاج آقا محمد..

ا دم فطرتن پاكه گناه جواب رد به فطرته پس يقينا ارامش نخواهد داشت......................... خداحافظ0

يعني خدا اينقدر بي رحمه كه بخواد ما را بخاطر گناهي توي اتيش بسوزونه... خدايي كه اينقدر انسان را دوست داره و به اون لقب اشرف مخلوقات داده..

عدالت

ولي هاله جان 1- گناه گناهه... 2- همين گناهاي كوچيك هستند كه راه را براي گناهان بزرگ باز ميكنند... قبول داري؟؟

!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!عجبامن دارم شك ميكنم كه منو ميبنيد !!!!!اقاي مدير كجاست هههههههه

ولي فطرت انسان به گناه و لذت هم تمايل داره حاج آقا محمد.. براي انسانهايي معمولي و سست ايماني مثل من لذت از گناه وجود داره و در كنارش عذاب وجدان... و با اين وجود بازم گناه مي كنه.. به نظرتون دليلش چي مي تونه باشه؟؟؟؟؟؟

ببخشيد فطرت من پيشه شما چكار ميكنه

همون عذاب وجدان دليلش اينه كه به فطرت جواب منفي دادي اون لذت و دستور از فطرتت نيست

حاج اقا من فكرنكنم ميبينيد خانم محمدي شما منو ميبينيد

ولي بازم مرتكب به گناه مي شويم؟؟؟ اين تكرار گناه خيلي مسخره ست اسموني جون مگه نه؟؟ عذاب وجدان هم كم كم كمرنگ ميشه...

آره عزيزم لمست هم مي كنم....

اصلا انسان به دنيا اومده تا تسليم محض خداوند باشه براي اينكه خدا رو بشناسه و اون رو عبادت كنه چون خداوند براي اينكه شناخته بشود انسان را خلق كرده آن هم به صورت موجودي دو بعدي با غريزه انساني و حيواني كه عولم مختلف را بايد پشت سر بگذارد

اره اره دقيقا عادت ميكني و ادم هيچ وقت تو گناه ثابت نميمونه خيلي سريع ميلغزه اينه كه بايد خيلي مواظب باشيم صعود درسته سخته و لذتش بيشتره مثل بالا رفتن از كوه ميمونه سنگي از زير پات بلغزه سريع ميري پايين...........

عوالم ناسوت ملكوت جبروت ولاهوت. خوب در فطرت انسان طبق آيه ميثاق خداپرستي وجود دارد اما بعد غريزي انسان انسان را به سوي گناه سوق مي دهد و بعد انساني او را از گناه منع مي كند . گاهي اوقات چيزهايي هستند كه غريزه و بعد معنوي نمي توانند آنها را تشخيص دهند و انسان و عقل انسان تنها حسن و قبح ذاتي مثل عدل و ظلم را درك مي كند اما خوردن گوشت خوك بدون دستور خداوند ممكن نيست تشخيصش

چيكار كنيم نلغزيم؟؟ چيكار كنيم گول نخوريم؟؟ چيكار كنيم گناه نكنيم؟؟ چيكار كنيم وقتي گناه كرديم يه بار ديگه اون را تكرار نكنيم؟؟ همه ي اينا براي من سؤاله بي جوابه؟؟؟؟

انسان وقتي پر باشه از ياد خدا خلاي تو وجودش حس نميكنه كه بره طرف گناه اينه كه ميبينم همه احساس خلا ميكنن و متاسفانه با انواع چيزهاي سعي ميكنن اين خلا رو پر كنن طبيعي وقتي خوبي بره بدي جاش ميشينه درسته گناه ميكنيم ولي زود برميگرديم اگه وجودمون پر از خدا باشه

پس انسان چون مي خواهد به سعادت مطلق كه همان قرب الهي است برسد گناه نبايد بكند مثل سخن اميرالمومنين علي (ع)از ورود به جهنم ناراضي نيست بلكه از اين كه از خدا دور باشد و تحمل هجران نكند ناراحت است و دنيا چرا زندان مومن است و بهشت كافر چون لقاي اصلي كه ريشه اش از اوست را مي خواهد براي جاودانگي و سعادت بايد فناي في الله شد و اين جز با تسليم محض ممكن نخواهد شد

يكي ميگفت من زياد گناه مي كنم چون بعد از هر گناهي به خدا نزديك ميشم و توبه مي كنم به نظرتون اين درسته دوستان؟؟؟ - شما (ويرايش|حذف) جواب اين سوالم را نداديد؟؟

دنيا زندان مومن است نه اينكه به اين معني مثل اين زندان هاي دنيايي باشه يعني بايد از يه سري چيزا ممانعت ايجاد كنه و......ولي كافر نه ازاده هر كي دلش خواست ميكنه در واقع زندان كافره چون همه كافران ارامش روحي رواني ندارن اينه كه ميرن سراغ شراب......مومن هم اين دنيا ارامش داره هم اون دنيا زندان فقط به معني اينكه از بعضي چيزا كه حرامه منع شده

ولي من بعضي اوقات دوست دارم از اين موانع بگذرم....: شكلك گريه...

ولي اينو قبول داريد كه حس كنجكاوي انسان را مجبور مي كند و به قول شما قلقلك مي دهد كه گاهي اوقات تجربه كند حتي تجربه ي يك گناه را!!! گناهي كه در پس آن ندامت و پشيمانيست...

خانم محمدي به نظر من درست نيست چون گناه رو وقتي انجام ميده كه خدا رو حاضر وناظر اعمالش نمي بينه و خدا رو از ياد مي بره و حالا چون بعدش توبه مي كنه اين خيال واهي رو كرده بله توبه ارزش داره اما ارزشمند تر گناه نكردنه اين صحبت از توجيهات نفس افراد براي گناه كردنشونه

يادمه ما يه حديث قدسي داشتيم تواربعين كه محتواش اين بود اگر بندگانم هيچ گناهي نميكردن بجاي انها انسان هاي ديگري رو مي اوردم كه گناه كنن و به نزد من براي امورزش بيايند.........._البته نه اينكه بشينيد گناه كنين....)

ابجي دقيقا حس كنجكاوي

آسموني عزيز اين حديث كه الدنيا سجن المومن و جنه الكافر و الاخره سجن الكافر و الجنه المومن دنيا زندان مومن و بهشت كافر و آخرت بهشت مومن و زندان كافر است از اين نظر دنيا زندان مومن است كه چون تن زنداني كرده روحي را كه مي خواهد پرواز كند و به لقاي ربش برسد پس نمي تواند دنيا زندان است چه بسا ائمه اطهار مي گويند اگر نبود اين تن و اجبار ي كه در دنيا باشم هر آينه رها مي كردم آن و مافيهايش را

ولي بعضي اوقات همين عرفاي ادبيات ما به مكاشفه هايي دست پيدا كرده اند كه شايد انسان معمولي كه از طريق شرع و عقل از گناه دوري مي كند به آن نرسيده اند... اينرا چگونه پاسخ مي دهيد جاج آقا محمد؟؟؟

حجاب چهره جان مي شود غبار تنم خوش آندمي که از اين چهره پرده برفکنم چنين قفس نه سزاي چو مرغ خوش الحانيست روم به روضه رضوان که مرغ آن چمنم

شعر خود را اصلاح كنيد آرياناي گرامي.. بعضي كلماتش ناخواناست..

اين بزرگان را قبول دارم بله ولي خب عرفاي ادبيات ما هم هستند اشخاصي كه اين گونه فكر ميكردند و به خدا نزديك بوده اند و گرنه سعدي و حافظ هيچوقت نمي توانستند چنين اشعاري بگويند.. يا حسين بن منصور حلاج يا ابوسعيد ابوالخير...

لايك براي خانم محمدي براي فيدي كه زدند . ببخشيد دوستان دختر من وقته خوابشه فردا بايد بره مدرسه از مباحث مطرح شده استفاده كردم ممنونم ديگه بايد برم موفق باشيد خداحافظ

شما خانميد آرياناي گرامي؟؟ البته سحر من خوابه كه من راحت تونستم اينجا باشم.. شبتون بخير.. شاد باشيد و شاد...

آخه شما ميگيد اين نظر طريقت ماست نه شرع ما؟؟؟ خوب پس اين را كيا ميگن.... تا بحال شده يك غزل حافظ بخونيد و به دلتان بنشيند حتي بيشتر از يك آيه قرآن... يا مثلا يك حكايت از ابوسعيد بخوانيد و اين حس بهتون دست بده...

خب اينا كه انسانهايي معمولي بودن مثل ما.. يا حتي سخنان آقاي بهجت رحمة الله عليه..

منظورم اينه كه اين بزرگان گاهي اوقات اينطوري بوده اند غير از اينه؟؟؟

حاج آقا رفتيد؟؟؟ البته منم كم كم دارم ميرم.. بحث خيلي خوب و مفيدي بود دوستان عزيز از اينكه سعه صدر داشتند و به سؤالات من پاسخ دادند ممنون مخصوصا حاج آقا.. كمي از شبهه ها برطرف شد ولي خب بازم از گناه مي ترسم و مي ترسم... خداجون كمكم كن و بهم معرفت بده تا بتونم بيشتر تو رو بشناسم و در راه شناختت از قبل مستحكمتر باشم... شب همگي بخير.. شاد و خوشحال باشيد.

چو گفتمش که دلم را نگاه دار چه گفت / ز دست بنده چه خيزد خدا نگه دارد --- البته بعدشم اينو گفته.....

قشنگ بود.... .

چه تحليل جالبي محمد امين...!!!

زينب؟؟؟!!!

با خانم محمدي كار داشتم ببخشيد مزاحم شدم!

من اينجام مي نوش جان كاري داشتي؟؟؟ راستي چرا ميزني توي ذوق بچه حالا آقاي صادقي يه چيزي گفته تو مثلا فكر كن ايشون وكيله منه....

واي اين چه حرفيه... تو كميت رو ببين چيكار به كيفيت داري عزيزم .. مگه من آدم نيستم مي نوش جان.. تو نظرات بخون بهتره عزيزم..

من هردوتاشو با هم مي بينم چون دوتا چشم داريم فكر كنم! يكي كميتو ميبينه اون يكي هم كيفيتو ...

مي نوش!!! اذيتم نكن ديگه عزيزم.. تو که خبر داري از دلم..

واااااااا؟زينب جون اين حرفا بدآموزي داره ....ها! مگه دلت چش شده؟

هيچيش نيست...!!!

http://yekdeli.parsiblog.com/MLink/?4112637 مي نوش جان بيا اينجا...

اينم حرفيه.. منطقي و حساب شده!!

پيام

نسيم سحر
88/12/14