شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ به خانه مي رفت با کيف و با کلاهي که بر هوا بود چيزي دزديدي ؟ مادرش پرسيد: دعوا کردي باز؟ پدرش گفت: و برادرش کيفش را زير و رو مي کرد به دنبال آن چيز که در دل پنهان کرده بود تنها مادربزرگش ديد گل سرخي را در دست فشرده کتاب هندسه اش و خنديده بود.(حسين پناهي)
نسيم سحر
راز گل سرخ چه كسي مي داند...
نسيم سحر
رتبه 0
0 برگزیده
467 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
نسيم سحر عضو گروهی نیست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله فروردين ماه
vertical_align_top