چه عجب پيام رسان اجازه داد كه وبلاگ هم بروز شود!!!
خوبي دوست جان؟
يه داستان مشابه همين داستان به تازگي خوندم. خيلي تاثير گذار بود، درست مثل داستان خودت...
خيلي خوبه كه هستي و ادامه ميدي...
سلام.خوبي خانمي؟لحظه اي به لاك پشت بنگريد! تنها وقتي پيش ميرود، كه گردنش را از زير لاكش بيرون آورد...!؟البته تنها ربطش به مطلب شما لاك پشت.التماس دعا.يا علي.
سلام دوست خوبم
ميلاد نور هشتم را به شما و خانواده محترم تبريک ميگويم
زير سايه خداوند متعال و اولياء طاهرينش سربلند و موفق باشيد
منتظر زيارت شما در ثقلين هستم
گفتي که بلا بلا بلا ، گفتم چشم ،از روز الست با رضا گفتم چشممن آمده ام تا به ولايت برسم،گفتي انا من شروطها گفتم چشم...
عيدتون مبارك...